داستان یک گلابی
 
بازی و سرگرمی
این وبلاگ هر هفته مطلب جدیدی داره.
 
 
پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, :: 15:26 ::  نويسنده : احمد رضا

بعد گلابیا با موبایل راننده به گلابی زنگ میزنه.

گلابی:گلابیا

گلابیا:گلابی.

کامیون دور تر میشه و دیگه موبایل ها آنتن نمی دن.

کامیون بر می گرده.

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

کامیون نزدیک تر می شه

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

کامیون کنار گلابی ترمز میگیره

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

اما ترمز کامیون بریده بود و سر پایینی بود کامیون از گلابی میگزره.

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

کامیون دور تر میشه.

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

راننده ی کامیون مجبور میشه دور بزنه.

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

کامیون نزدیک میشه.

گلابی میگه:گلابیا

گلابیا:گلابی

راننده ی کامیون چون داشته با تلفن همراه صحبت می کرده اشتباهی گلابی رو له می کنه.

گلابیا می گن:گلابی

ولی جوابی نمی شنون.

 

بعد گلابی از خواب می پره.

دست و صورتش رو می شوره و میره سوار کامیون میشه.

کامیون گلابی داشته در خیابان حرکت می کرده.یک گلابی از توی کامیون گلابی ها میفته رو زمین.

بعد گلابیا می گن:گلابی

گلابی می گه:زهر مارو گلابی

و گلاب سوار کامیون میشه.




درباره وبلاگ


سلام من احمد رضا این وبلاگو ساختم. این وبلاگ بروز است و هر هفته مطلب جالبی دارد. ولی در هر صورت نظر بده و اگر نه شبیه این انگیری بردز میشم. راستی: به نویسنده نیازمندیم!
آخرین مطالب



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 85
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 86
بازدید ماه : 914
بازدید کل : 1078265
تعداد مطالب : 620
تعداد نظرات : 940
تعداد آنلاین : 2

http://deadtools.mihanblog.com/" name=button>



Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

کسب درامد از طریق پاپ اپ